
من آنقدر امروز و فرداهای ﺩﻟﻢ ﺑﺮاﻱ ﺭﻭﺯ هایی ک ﻏﻢ ﻫﺎﻳﻢ اﻧﮕﺸﺖ ﺷﻤﺎﺭ و ﺷﺎﺩﻱ ﻫﺎﻳﻢ ﺑﻲ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﻮﺩ ﻟﻚ ﺯﺩﻩ . . .
نیامدن را دیده ام که دیگر هیچ وعده بی سرانجامی خواب و خیال و آرزوهایم را آشفته نمیکند . . .
حالا یاد گرفتم که فراموشی دوای درد همه نداشتن ها نخواستن ها و نیامدن هاست . . .
یاد گرفتم که از هیچ لبخندی
خیال دوست داشتن به سرم نزند !
یاد گرفتم که بشنوم تا فردا . . .
و به روی خود نیاورم که فرداها هیچوقت نمی آیند . . .
برچسبها: دلنوشته های غمگین احساسی و رمانتیک,
ادامه مطلب
+ جمعه 12 مهر 1392
ساعت 10:42 توسط maryam-h